معنی سوغات همدان

حل جدول

سوغات همدان

انگشت پیچ


همدان

مرکز استان همدان


سوغات

رهاورد

ره آورد، ارمغان

نورهان

لغت نامه دهخدا

سوغات

سوغات. [س َ] (ترکی - مغولی، اِ) تحفه. هدیه. (از آنندراج). تحفه. هدیه. (مجموعه ٔ مترادفات ص 88). ره آورد. (فرهنگ رشیدی) (غیاث). ره آورد که دوستان برای دوستان آرند و مطلق ارمغان و بخشش را نیز گویند و این زبان خوارزمی است. (مننسکی ازتتمه ٔ برهان چ هند، یادداشت بخط مولف):
گر نسیم سحر از زلف تو بویی آرد
جان فشانیم بسوغات نسیم تو نه سیم.
سعدی (خواتیم).
بهتر از جان به بر ای خواجه متاعی به در دوست
که بسوغات نبرده ست کسی زیره بکرمان.
سنجر کاشی (از آنندراج).


همدان

همدان. [هََ] (اِخ) حی چهارم کهلان و ایشان فرزندان همدان بن مالک بن... کهلان اند که جای آنها در مشرق یمن بوده است و همدانیان از پیروان علی بن ابی طالب و شیعه بودند. (ترجمه به اختصار از صبح الاعشی ج 1 ص 328).

همدان. [هََ] (اِخ) دهی از بخش شهربابک شهرستان یزد که 137 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصول عمده اش غله است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10).

فرهنگ معین

سوغات

هدیه، تحفه، ره آورد. [خوانش: (سَ یا سُ) [تر.] (اِ.)]

فارسی به عربی

سوغات

حاجه تذکاریه

فارسی به آلمانی

سوغات

Andenken (n), Reiseandenken (n)

فرهنگ عمید

سوغات

هدیه‌ای که کسی از سفر برای دوستان و آشنایان خود بیاورد، راه‌آورد، ره‌آورد، ارمغان،

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

سوغات

ره آورد

مترادف و متضاد زبان فارسی

سوغات

ارمغان، تحفه، رهاورد، هدیه

واژه پیشنهادی

سوغات

نورهان

معادل ابجد

سوغات همدان

1567

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری